داستان آبیدیک

muscular dystrophy


فارسی

1 عمومی:: (ط‌ب‌) تحلیل‌ وفاسد عضلانی‌ (كه‌ مرضی‌ است‌ ارثی‌)

شبکه مترجمین ایران

2 علوم اجتماعی و جامعه شناسی:: دیستروفی ماهیچه ای

My roommate in the medical-acute dorm, which has 25 men suffering with MS [multiple sclerosis], MD [muscular dystrophy], and so on, and everybody is in a wheelchair, he called the cop.

واژگان شبکه مترجمین ایران


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code